شهادت امام مجتبي تسليت

آقا شنيده ام جگرت شعله ور شده
بي کس شدي و ناله ي تو بي اثر شده
پيش حسين سرفه نکن آه کم بکش
خون لخته هاي روي لبت بيشتر شده
يک چشم خواهرت به تو يک چشم بين طشت
طشت مقابلت  پر خون جگر شده
از ناله هات زينب تو هول کرده است
گويا که باز واقعه ي پشت در شده
واي از مصيبت تابوت و دفن تو
واي از هجوم تير و تن و چشم تر شده
مي گفت با حسين ابالفضل وقت دفن
اين تيرها براي تنش دردسر شده
موي سپيد و کوچه و تابوت و زهر و تير
دوران غربت حسن اينگونه سر شده
يک کوچه بود موي  حسن را سپيد کرد
يک اتفاق بود که او را شهيد کرد

تسليت يا صاحب الزمان