کمي صبر «بيست و ششمين سروده ي خودم»

ساخت وبلاگ

چقدر دوري ما طول کشيد
چقدر فاصله ها طول کشيد
گفته بودي که کمي صبر کنم مي آيي
گفته بودي که دلم تنگ شود مي آيي
گفته بودي که کمي صبر ولي خيلي شد
گفته بودي که کمي اشک ولي سيلي شد
گفته بودم؟ که برايت بنويسم که بيا!؟
گفته بودم؟ که دلم سنگ شده، زود بيا؟
گفتم اين چشمه ي اشک باز سرازير شده؟
رود پر عاطفه ي حس ز عطش پير شده؟
گفته بودي چو بيايم ز عطش سير شوي
گفته بودي که جوان دل پس از اين پير شوي
منتظر بودم و هستم بخدا يک نظري
نظري کن به گدا بهر خدا يک نظري
آخر از هجر تو يکروز نفس ، گير شود
بيت آخر ز فراق تو زمين گير شود.
آخرين روزهاي آذر سال نود و پنج


شاعر: وحيدزارع در جوار ضريح علي بن حمزه
(بيت آخر با التماس کنار ضريح آقا جور شد)


اصلا شاعر اهل بيت اگر شعرش جور نشد بايد التماس کند...
29 آذر سال 1395

برو.. شهريار...
ما را در سایت برو.. شهريار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5vzmcd بازدید : 90 تاريخ : جمعه 17 دی 1395 ساعت: 14:25